مرگ رو جلو چشمام دیدم

ساخت وبلاگ

میخوام بنویسم نمیدونم چی بگم از کجا برای بعد کنکور کلی برنامه داشتم کلی.الان حتی یه کوچولو از اون برنامه یادم نمیاد باید مینوشتم تا یادم نره....

از یک شهریور اومدیم مشگین. همیشه از ارزوهام بود تو مشگین اینق زیاد بمونیم ولی الان میگم بریم خونه‌. خوش میگذره ها ولی الان باذره ذره وجودم هیجی خونه خود ادم نمیشه رو درک کردم. اینم میدونم که رفتم اردبیل باز میگم بریم مشگین.

قراره الی بیاد فک کنم اون بیاد بیشتر خوشمیگذره.اگه بیاد گوشیمم میاد girl land...

ما را در سایت girl land دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : turkgiziha بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1400 ساعت: 20:23