دیروز ساعت ۱۶ و ۳۰ اخرین کلاسم تموم شد و اومدم خونه انگار که کل غم عالم نشست تو دلم ، درسته هیجان داشتم تا زود تموم شه ولی وقتی واقعنی اتفاق افتاد خیلی ناراحت شدم . فقط هم گریه میکرد ، بیشتر به این ناراحت بودم دیگه نمیتونم مثل دوران دانشگاه با آقای چشاش باشم و بریم کل شهر رو قدم بزنیم بریم کافه ها و ... دیگه کمتر میشه این دیت ها. یعنی کلا ناراحتیم بخاطر این بود. حالا افسردگی اصلیم موقع اخرین امتحانمه .
girl land...برچسب : نویسنده : turkgiziha بازدید : 42