هنوز باورش برای هممون سخته.....

هرسری که مامانم ماکارونی درست میکرد خانوادگی نمیپسندیدیمش
همش میگفتیم طعم نداره و اینجوریه و اینجوریه یه بار قرار شد عمه یگانه برامون درست کنه
که بازم همونجوری شد که البته جلو خودش نگفتیمااااا بعدا اومدیم که خونه خودمون من و الهه گفتیم که نپسنیدیدم
و نتیجه گرفتیم که کلا ما ماکارونی دوست نداریم.ولی با این حال باز مامانم میپخت.

امروز من اشپزی کردم حالا چی ؟! ماکارونی خوشمزه شده بود کلا با اون چیزی که فکر شو میکردیم همیشه میخوردیم فرق میکرد و خدارو شکر همه پسندیدن البته من بیچاره بخاطر اون از ساعت 11 تا 2 سر پا بودم. من و الهه که عین تام و جریم و میخایم سر رو تنمون نباشه...دیگه الهه گف مامان هدیه خسته شد.

همیشه غذا درست کردنی برا خودمو الهه درست میکردم اگه خرابم میشد میخوریدم چون مجبور بودیم. ولی این سری راضیم از خودم girl land...